یادی از کشتار وحشتناک شیعیان روستای یکاولنگ در افغانستان
نوشته شده توسط : a.t.leskoklaye
9 جدی 1379 طالبان مراسم گرفتند صندلی ها را گذاشتند و پانزده نفر، پانزده نفر، در حالی که دست هایشان را به پشت بسته بودند امر می کردند و تیر باران می نمودند تا همه نقش زمین می شدند بعد آن ها را با ماشین کماز بار می کردند و در «دهن شوراب» (پشت قلعۀ نَیَگ) روی هم می انداختند و به این ترتیب تمام آن بی گناهان را به نوبت، پانزده نفر به پانزده نفر تیر باران نموده و با خنده ها و شادی هایشان به یکدیگر تبریک می گفتند و لولة تفنگ هایشان را می بوسیدند تا این که همه را به دامن صحرا کنار کوهی به شکل دو تا پشته (تپه) از کشته ها قرار دادند که خون از زیر آن پشته ها (تپه ها) جریان داشت همه در آن صحرا در حالی که دست ها به پشت بسته بودند در سرمای چند درجه زیر صفر همه یخ زده بودند و جوانی که گفته شده بود با نیروی مجاهدین همکاری داشته و کار می کرده او را زنده زنده پوست کنده بودند این جنازه ها قریب یک هفته در آن صحرای یخبندان ماندند بعد طالبان به قریه ها نامه فرستادند که بیایید اسیران خود را ببرید. مردی که در قریه نمانده بودند مادران دلسوخته همسران و خواهران شهدا به ولسوالی رفتند به آنان گفتند شما برای چه آمدید، گفتند که شما نامه نوشتید بعد همه را بردند در آن دامن صحرا، یک دفعه مادران و همسران و خواهران شهدا، با تپه ای از جنازه های یخ زده مواجه شدند. خانم ها این جنازه را کنار بزن آن را کنار بزن جنازه خود را پیدا می کردند با کمک یکدیگر در ماشینی که از طرف طالبان آورده شده بود، یا بر حیوانی که با خود برده بودند بار می کردند و به قریه های مربوطه حمل نمودند بعد با کمک بعضی پیرمردان که باقی مانده بودند طی چند روز دیگر دفن نمودند در حالی که یخ زده بودند و همان طور دست ها طرف پشت و پاها هر طرف، شهدایشان را به خاک سپردند. بعد از یک ماهی باز مجاهدین برگشتند و مابقی اجسادی که از منطقه یکاولنگ نبودند و مسافر بودند را دفن نمودند. بعد از چند روز دیگر باز طالبان حمله نمودند. آن وقت تمام افراد آن مناطق از زن و بچه از همة قریه جات از ترس فرار نمودند و به طرف مناطق اطراف و ایران مهاجر شدند و منطقه کلاً از سکنه خالی شده بود و افرادی که از ترس فرار کرده بودند هیچ چیزی با خودشان نتوانسته بودند ببرند بعضی از اطفال و افراد ضعیف در راه ها یخ زده بودند وقتی که طالبان مسلط شده بود منطقه را خالی دیدند دست به جنایت دیگری زدند. تمام خانه ها و اساس منزل و وسایل سوخت از هیزم و علف و هر چه دار و ندار داشتند همه را با بنزین آتش زدند و تمام مغازه ها و اشیای آن ها که قابل غارت نبود همه را به آتش کشاندند. بیشتر از هزار خانه را با تمام وسایل آن و بیشتر از چهارصد دکان را با تمام اجناس آن، همه را آتش زدند


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: ‏"‏کشتار‏"‏ ,
:: بازدید از این مطلب : 674
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: