تروريستهايي به نام ببرهاي تاميل
نوشته شده توسط : a.t.leskoklaye
اشاره: مجموعه‌اي كه در پي از نظر شما مي‌گذرد، ابتدا گزارشي است از مراحل مختلف عمليات ارتش سريلانكا براي درهم شكستن ببرهاي تاميل. اين گزارش به قلم «مورليدار ردي» خبرنگار هندي تبار روزنامه انگليسي زبان هندو است. «ردي» تنها خبرنگاري بود كه اجازه داشت همراه ستون‌هاي اعزامي ارتش حركت كرده عكس و گزارش تهيه كند. البته او هنوز عكس‌هاي خود را منتشر نكرده است. افزون بر گزارش ياد شده، مطلبي در تحليل اين رويداد مهم و نيز مروري بر كارنامه «پرابها‌كاران» فرمانده و رهبر جنبش ببرهاي تاميل نيز ضميمه اين مجموعه است. جنبشي براي كسب استقلال اعضاي ببرهاي تاميل يا ـ جنبش آزادي‌بخش خلق تاميل (ايلام) ـ شجاعت، پشتكار و تعهدي مثال‌زدني داشتند. هدف جنبش آزادسازي بخشي از خاك جزيره سريلانكا از مديريت دولت مركزي و كسب استقلال قوم تاميل بود. ببرهاي تاميل در راه اين هدف ذره‌اي ترديد نداشتند. آنها از معدود جنبش‌هاي غيرمذهبي دنياي معاصر بودند، اما از مؤمن‌ترين عناصر در ميان همنوعان خود به شمار مي‌آمدند. ازماه اوت 2006 (شهريور 1385) كه رئيس جمهوري سريلانكا عزم خود را براي نابود كردن ببرها جزم كرد، كتاب پرماجراي حيات اين جنبش به آخرين صفحه‌هايش رسيد. اما سرآغاز واپسين نبردها را بايد در آوريل 2006 (ارديبهشت 1385) دانست. در آن زمان زني از اعضاي ببرها با ظاهر زني كه باردار است در مقر ارتش سريلانكا افنجاري انتحاري انجام داد كه ژنرال «فونسكا» را به قتل برساند. فونسكا از آن سوءقصد جان سالم به در برد. اما جراحت‌هايي برداشت كه ناگزير مدت شش ماه را در بيمارستان گذراند. در انتخابات رياست جمهوري سريلانكا درسال 2005 (1384) راجاپاكسه بر رقيبش «رانيل و يكرم سينگ»، نخست وزير وقت، پيروزشد. يكي از وعده‌هاي مهمي كه راجاپاكسه در خلال تبليغات انتخاباتي به مردم داد، قلع و قمع تروريسم در جزيره سريلانكا و شكست نظامي ببرهاي تاميل بود. در اين بين عجيب آن بود كه ببرها در انتخابات از راجاپاكسه حمايت مي‌كردند، زيرا مي‌خواستند ويكرم سينگ را از دستيابي به قدرت باز بدارند. راجاپاكسه با كسب 150 هزار رأي بيشتر از حريف، به پيروزي رسيد. او از ابتداي رسيدن به رياست جمهوري درصدد بود تا فرصت مقتضي را به دست آورده اقدام به عمليات نظامي عليه ببرها كند. تا سرانجام در اوت 2006 (شهريور 1385) اين فرصت فراهم آمد. ببرها كه بر سر اجراي طرحي عمراني در شمال كشور با دولت مخالفت مي‌كردند، مجراي انتقال آب را مسدود كردند. انسداد مجراي انتقال آب، منشــأ زد و خوردهايي بين ببرها و ماموران دولتي شد و سپس كار به جنگي تمام عيار كشيد. اين جنگ آغاز روند پايان كار ببرها بود. نيروهاي دولتي پيروزي‌هايي را قدم به قدم و به صورت متوالي به دست آوردند تا سرانجام روز پايان ماجرا فرا رسيد. نخستين نقطه عطف جنگ نهايي با ببرهاي تاميل در اوت 2006 آغاز شد. ببرها مجراي آبي را كه در منطقه نفوذ آنها حفر شده بود مسدود كردند. دولت به اعتراض درآمد. ببرها در پاسخ، اقدام دولت را ناشايست خوانده و آن را عليه منافع هزاران كشاورزي دانستند كه كار و روزگارشان به آب وابستگي دارد. ببرها اعلام كردند كه دولت علاوه بر اين در عمل به تعهدات خود براي عمران منطقه كوتاهي ورزيده و طرح‌هاي عمراني اين منطقه را تأمين مالي نمي‌كند. اما دولت كوتاه نيامد و نخستين واكنش به ببرها را با انسداد بـزرگراه «آ ـ 9» نشان داد. اين بزرگراه جفنا را به كلمبو، پايتخت مرتبط مي‌كند. در نتيجه بسته شدن بزرگراه، بالغ بر 600 هزار نفر از مردمي كه در منطقه جفنا به سر مي‌برند، از دسترسي به پايتخت محروم مانده و به عبارتي از دنيا منقطع شدند. بزرگراه «آ ـ 9» فقط خط ارتباطي جفنا با پايتخت نبود. اين بزرگراه منبع عظيم درآمد روزانه براي ببرها بود. پايگاه اخذ عوارض از خودروها كه در اين بزرگراه قرار دارد در اختيار ببرها قرار داشت و درآمدي كه از خودروهاي عبوري اخذ مي‌شد به خزانه جنبش ببرها مي‌رفت و از طريق آن مي‌توانستند ملزومات نظامي مورد نيازشان را خريداري كنند. دولت در مرحله بعد، ايستگاه عوارضي بزرگراه را برچيد. ببرها با اين اقدام متحمل ضربه سنگيني شدند. اما جنبش ببرهاي تاميل پي به عمق ماجرا برد. روز 14 اوت 2006 دو رويداد بسيار مهم به وقوع پيوست: «بشيرولي» سرگرد بازنشسته ارتش پاكستان هدف سوءقصد نافرجامي قرار گرفت. در همان روز دولت سريلانكا مدرسه دخترانه‌اي را بمباران كرد و در نتيجه اين عمليات، 53 دختر دانش‌آموز كشته شدند. دولت انجام عمليات را مورد تأييد قرار داد و اعلام كرد كه اين مدرسه محل تربيت بمبگذاران انتحاري بود. در ماه دسامبر همان سال يكي از بمبگذاران انتحاري عضو ببرهاي تاميل خود را به ستون خودروهاي حامل وزير دفاع كوبيد. وزير وقت دفاع برادر راجاپاكسه رئيس جمهوري بود. او بيست سال پيش از ارتش بازنشسته شده و در آمريكا مغازه‌اي باز كرده بود. او كه مقيم دائم آمريكا بود از فرداي رياست جمهوري برادرش و بنا به دعوت دولت او به سريلانكا بازگشت تا عهده‌دار سمت وزارت دفاع گردد. برادر رئيس جمهوري در كنار ژنرال فونسكا، دو قطب بزرگ مخالف ببرها بودند كه هر دو هم مورد سوءقصد قرار گرفتند. دولت راجاپاكسه در آغاز سال 2007 سرسختانه مصمم گشت تا مبادرت به قلع و قمع ببرهاي تاميل كند و آنان را در مقر خودشان نابود سازد. عقب راندن ببرها دولت ماجرا را از اين قرار براي ماموران ارتش تشريح كرد: حضور ببرها در شهرهاي ساحلي «ترينكومالي» و «آمپارا» در شرق، تهديدي براي ارتش و نيز تهديدي است كه متوجه اتحاد، يكپارچگي، و حاكميت ملت در جزيره است. ارتش در نخستين گام، مناطق يادشده را پاكسازي كرد تا ذخاير نظامي و تسليحاتي خود را نيز از خطر مصون سازد. در جولاي 2007 (تير 1386) عمليات پاكسازي مناطق شرق از حضور ببرها، كامل شده و به پايان رسيد. اما پيشتر در همان ايام كه عمليات در شرق جريان داشت، دولت راجاپاكسه يك تيپ ارتش را به «مانار» اعزام كرد تا پاكسازي آن منطقه هم آغاز شود. پس از پايان كار در اين دو منطقه، عمليات ديگري در سپتامبر 2007 (شهريور 1386) در شمال شرق آغاز شد. عملياتي كه در شرق به اجرا درآمد، موجب شد كه چريك‌هاي ببرهاي تاميل به عمق مناطق شمالي عقب‌نشيني كنند. چريك‌ها اين كار خود را «عقب‌نشيني استراتژيك» عنوان كردند. زد و خوردها همچنان ادامه داشت. ببرهاي تاميل طبعاً مي‌فهميدند كه حمله‌اي سهمگين و اساسي در راه است. بر همين مبنا مواضع و تجهيزات خود را تا آنجا كه مي‌توانستند به خطوط داخلي‌تر انتقال مي‌دادند. همراه با اين عقب‌نشيني جمعيت انبوهي از مردم هم كوچ كرده به عمق نواحي شمال رفتند. نواحي شمال سريلانكا از ديرباز محل زندگي و زيستگاه قوم تاميل است. ببرهاي تاميل هم از درون اين قوم برخاسته و مدعي استقلال ناحيه تاميل‌نشين از دولت مركزي جزيره شدند. نيروهاي ارتشي مستقر در ناحيه تاميل‌نشين هم‌چون از بقيه نواحي جزيره به آنجا آورده مي‌شدند، طبعاً رفتار ضدتاميلي داشتند. ببرهاي تاميل از اين اوضاع بهره‌برداري كرده بين مردم محل تبليغ مي‌كردند كه اگر كسي در فكر نجات و سعادت تاميل‌ها باشد جز جنبش ببرها نخواهد بود. عمليات ارتش كه آغاز شد، حدود 300 هزار نفر از مردم تاميل هم به طرفداري از ببرها برآمدند و ضديت خود را با ارتش پنهان نداشتند. اين‌ها همان جمعيت انبوهي بودند كه پابه پاي ببرها در عقب‌نشيني استراتژيك آنها، خانه و كاشانه خود را ترك گفته با زن و بچه و مال و اموال به شمال كوچيدند. اين افراد كساني بودند كه جنبش ببرها را باور داشته، همراهي و پشتيباني آن را وظيفه خود مي‌شناختند. چند ماه قبل در ماه مارس 2007 (اسفند 1385) جنبش ببرها عملياتي هوايي انجام داده بودند كه قطعاً در جلب هواداري و پشتيباني مردمي آثار مثبتي داشت. دو تن از اعضاي جوخه انتحاري هوايي (ببرهاي سياه) با دو فروند هواپيماي سبك حمله جسورانه‌اي را به دو موضع ارتش انجام داده به سلامت به پايگاه ببرهاي تاميل بازگشتند. جنبش ببرها عكس‌هاي آن دو عضو جوخه هوايي را منتشر كرد كه در كنار پرابهاكاران برداشته بودند. دنيا دريافت كه ببرها قدرت هوايي هم دارند. آغاز پايان جنبش ببرها همچنان مواضع خود را يكي پس از ديگري ترك مي‌كرد. ارتش از هر روستا و شهر قدم به قدم جلو مي‌آمد و ببرها چاره‌اي جز عقب‌نشيني نداشتند. قلمرو ببرها مرتب كوچك‌تر مي‌شد. تا سپتامبر 2008 (شهريور 1387) حدود 10 هزار كيلومتر از اراضي و مناطقي كه قبلاً زير سيطره ببرها بود از دست آنها خارج شد و آنها اينك فقط 5 هزار كيلومتر از قلمرو خود را داشتند. ارتش جنگي تمام عيار را آغاز كرده بود. مقامات كشوري و لشگري كه عمليات را اداره مي‌كردند، ديگر نه كاري به خواست مردم داشتند و نه به افكار عمومي داخلي و خارجي. دولت در هفته آخر سپتامبر 2008 (اوايل مهر 1387) با انتشار بيانيه‌اي به سازمان‌هاي غيردولتي و مؤسسات وابسته به ملل متحد اعلام كرد كه از نواحي تحت سلطه ببرهاي تاميل خارج شوند. دولت در آن بيانيه، ضرب‌الاجلي براي خروج و تخليه مناطق يادشده، تعيين و تاكيد كرد كه از آن به بعد مسئوليتي در قبال سلامت و امنيت كسي در اين مناطق نخواهد داشت. دولت و ارتش سريلانكا از همه سو تحت فشار قرار گرفتند، اما توجهي نشان نداده و كار خود را دنبال كردند. در اكتبر و نوامبر 2008 (مهر و آبان 1387) جنگ همه‌جانبه درگرفته بود. جنگي همه جانبه كه در آن همه عناصر از قبيل طراحي، استراتژي، منابع، اطلاعات و همه لوازم و ملزومات به كار گرفته شده بود. سقوط «كيلي نوچي» نقطه عطف جنگ و به عبارتي آغاز پايان ببرها بود. پرابهاكاران فرمانده جنبش در روز 27 نوامبر (17 آبان) كه سالروز تولدش و «روزقهرمانان» ببرها بود در سخناني كه ايراد كرد، گفت: «سرزمين تاميل‌ها با جنگ شديدي درگير شد كه تاكنون شاهد آن نبود. اكنون شعله‌هاي جنگ از هر گوشه وكنار اين سرزمين زبانه مي‌كشيد و دم به دم بر شدت وحدت آن افزوده مي‌شد. آتش‌افروز اين جنگ هم دولت بود كه در اختيار سينهالي‌هاست. اما دود اين آتش فقط به چشم قوم تاميل مي‌رفت. دولت سينهالي قصد داشت آتش را تندتر كند تا گرما و حرارت آن تاميل‌ها را بيشتر بسوزاند و آنها را با اين روش به قيام عليه جنبش ببرها وادارد.» اما كاملاً‌ واضح بود كه هدف از جنگ فقط نابود كردن جنبش ببرهاست. پرابهاكاران در آن سخنراني از دولت هندوستان هم قدرداني كرد: «در اين برهه خطير، از مردم و رهبران تاميل نادو و رهبران هندوستان قدرداني و سپاس‌گزاري مي‌كنم كه از ما پشتيباني كرده و براي ما قائل به احترام و مودت شده‌اند. از صميم قلب از آنان مي‌خواهم تا صدايشان را با قدرت تمام بلند كنند.»


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: ‏"تروريست" ,
:: بازدید از این مطلب : 502
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: