فاجعه كور كردن ٢٠هزار تن در كرمان__حتما بخوانيد
نوشته شده توسط : a.t.leskoklaye
همین که لطفعلی خان زند از کرمان خارج شد و شرح اون ماجرا یکی از شاهکاری جنگی و حماسی دنیا هست ( که یک سوار با چند همراه چطور یک تنه به چند هزار سرباز آغا محمد خان قاجاز میزنه و سالم از بینشون عبور میکنه ) جنگ در کرمان بعد از مدتها محاصره و قحطی و مرگ هر روزه تعدادی از اهالی بیگناه این شهر تموم میشه . اما فورا کشتار وچپاول از سوی سربازان و بدستور شخص اغا محمد قاجار شروع شد کما اینکه پیش از فتح کرمان این وعده رو به افسران و سربازانش داده بود. هر سرباز هرکس رو که دوست داشت میکشت و از هر زن و دختری خوشش میامد بهش تجاوز میکرد و هرچه از اسباب و وسائل خانه ها که به درد میخورد غارت میکرد .هولناک تر از کشتن سکنه خانه ها ، منظره شکنجه دادن اونها بود .سربازان صاحبان خانه های بزرگ و زیبا رو بسختی شکنجه میکردند تا محل دفن سکه ها و لوازم با ارزش خود رو نشون بدن .مدت قتل و غارت مردم کرمان به روایتی یک روز و به روایت دیگر دو تا سه روز بوده و بعد ازون خواجه تاجدار دستور توقف کشتار و غارت شهر رو صادر میکنه . البته نه اینکه دلش به ترحم اومده باشه که اصولا چیزی به اسم ترحم در وجود این آدم وجود نداشته ، بلکه برخی از مورخین قاجاریه نوشتند که وقتی خبر دستگیری لطفعلیخان رو میشنوه این دستور رو میده . قبل از فتح شهر ، اغا محمد قاجار ، چند مسجد و خانه رو در کرمان بعنوان بست یا همون مناطق امن اعلام میکنه ، و قرار بوده مردمی که به اون جاها پناهنده میشن از تعرض در امان بمونن ، اما جالبه که بعدا همون مردم هم مشمول حکم تخلیه چشم شدن . البته طبق دستور فقط مردها رو کور میکردن ، اونهم نه از سر ترحم به زنان ، بلکه برای سالم موندن زنان که وسیله تفریح لشکریان شده بودن . تحلیل فاجعه کور کردن مردم کرمان دشواره و از خود خواجه تاجدار چیزی باقی نمونده که نشون بده او برای چی دستور تخلیه چشم هزاران پسر و مرد بیگناه کرمانی رو صادر کرد . این فرمان زمانی صادر شد که به ظاهر خشم اغا محمد خان فرو نشسته بوده ، اما وی جلادان رو احضار و دستور تخلیه چشم مردان رو بهشون ابلاغ میکنه . حتما میدونید در قدیم وقتی شخصی محکوم به نابینایی میشد ، به چشمانش میل میکشیدند . به این شکل که یک میله نازک آهنی رو در آتش میگذاشتند و زمانی که از حرارت سرخ میشد ، جلاد میله رو به حدقه چشم محکوم نزدیک میکرد و آهسته باندازه یک لحظه قسمتی از میله رو روی چشم محکوم قرار میداد تا این که بینایی رو از دست بده . بعد ازینکه اثر زخم از بین میرفت ، چشم فرد محکوم ، مثل چشم بقیه مردم بود با این تفاوت که دیگه بینایی نداشت . ولی در کرمان ، بدستور شخص اغا محمد خان ، جلادان تخم چشم مردان رو از کاسه خارج میکردند و دو کاسه خالی در زیر ابروی مردم تیره روز باقی میموند . شاید تصور کنید اینکار بوسیله خنجر و چاقو انجام میشده ، اما جلادان اول دست و پای محکومان رو با طناب می بستن که قادر به حرکت نباشه ، و بعد با انگشتان خود زیر پلک تحتانی محکوم رو طوری بشدت فشار میدادن که تخم چشم از کاسه بیرون میامد اونوقت از کارد خودشون برای قطع کردن الیاف و رشته هایی که چشم رو به کاسه وصل میکرد استفاده میکردند . وقتی چشمها از کاسه بیرون میامد ، تیره بختانی که کور شده بودند از فرط درد فریاد میزدند و اگر دست و پاهاشون آزاد بود غلط میزدن و باهم تصادم میکردن . بعضی هم بلند میشدن و چون جایی رو نمیدیدن روی بقیه میافتدن .اما مصیب کوری و درد شدید جراحات اونقدر زیاد بود که کسی ازین تصادمها شکایت نمیکرد که چرا یک کور روی اونها افتاده .البته این جلادی و ستمگری وحشیانه مقابل چشم زن و کودکانشون انجام میشد و بعد ازینکه جلادان چشمی رو خارج میکردن به زن و فرزندش اجازه نمیدادن که بیاد دست شوهر و پدرشون رو باز کنه و ببرنش ، بلکه میگفتن باید صبر کنید تا کار ما تموم بشه و همه اهل محل رو کور کنیم بعددست و پای محکومین رو باز میکردن . البته بازهم نه از سر ترحم ، چون در محل های دیگر شهر نیاز به طناب برای ادامه کار داشتن ! شماره محکومین زیاد بود و تعداد جلادان کم و مجبور بودن از محلی به محله دیگه برن . تازه اونوقت بود که زنان و طفلان که شاهد اون مناظر دهشتناک بودن اجازه داشتن که برن دست مردشون رو بگیرن . کمتر اتفاق میافتاد که زن و کودکی بعد از نزدیک شدن به شوهر و پدرش گریه کنه ، چرا که روزهای قبل در اوج قحطی و گرسنگی اونقدر اشک ریخته بودن که کاسه چشمشون خشک شده بود . برخی از محکومین ، پس از تحمل کورشدن ، زخمشون دچار خونریزی میشد و بر اثر خونریزی می مردند خصوصا که گرسنگی طولانی اونها رو ضعیف و ناتوان کرده بود . جراحات چشم بعضی دیگر هم بعد ازچند روز عفونت میکرد و زخم اونها تبدیل به قانقاریا میشد و اونها هم جان سپردند . اگر منظور اغا محمد خان از کور کردن مردم کرمان ، این بود که نامش در تاریخ ثبت بشه ، باید بگیم که کاملا موفق شد چرا که نامش به زشت ترین شکل ممکن در تاریخ شرق ضبط شد واین ستمگری بیفایده و هولناک چون روپوشی شد که تمام صفات خوب اغا محمد خان رو از دیده ها پنهان کرد .امروز در دنیا و خصوصا در شرق هیچکس اغا محمد خان رو بعنوان یک دانشمند نمیشناسه و کسی نمیگه که اون مردی بود با اراده و با استقامت و بدون هوی و هوس ، کسی نمیگه اون بعد از نادرشاه اولین کسی بود که عامل وحدت همه ایران بود بلکه هرکس در نظرش منظره کور کردن مردم کرمان رو مجسم میکنه و این عمل رو ننگی بر دامان این مرد خواجه میدونه . ننگی که هرگز زدوده نخواهد شد چرا که وقتی تاریخ اسم کسی رو با قلم خونین به ثبت برسونه هیچ نیرویی نمیتونه که اون نوشته رو زائل کنه ، کما اینکه بازماندگان قاجار که صدوپنجاه سال بر ایران حکومت کردند خیلی تلاش کردن که این لکه ننگ رو از بین ببرند اما هرگز موفق نشدند!


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: ‏"جنايت" ,
:: بازدید از این مطلب : 764
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: