فاجعه کشتار کودکان در مدرسه بسلان توسط تروریستها
نوشته شده توسط : a.t.leskoklaye
‌ این‌ هدیه‌یی‌ از خداوند به‌ کودکان‌ است‌ که‌ می‌توانند به‌ والدین‌شان‌ قوت‌ قلب‌ بدهند. النا کاساموا در حالی‌ که‌ پسر نه‌ساله‌اش‌ تیمور را در آغوش‌ گرفته‌ بود احساس‌ می‌کرد امیدش‌ به‌ زندگی‌ را اندک‌ اندک‌ از دست‌ می‌دهد. آنان‌ در سالن‌ قدیمی‌ مدرسه‌ شماره‌ یک‌ بودند. صبح‌ جمعه‌ بود و کابوس‌ گروگانگیری‌ در بلسان‌، شهر کوچکی‌ در جمهوری‌ اوستیای‌ جنوبی‌ روسیه‌ سومین‌ روز خود را پشت‌ سر می‌گذاشت‌. کاساموای‌ 37 ساله‌ معلم‌ همان‌ مدرسه‌ بود. اووتیمور به‌ همراه‌ 1200 گروگان‌ دیگر در محیط‌ بسته‌ و کوچک‌ سالن‌ ورزش‌ مدرسه‌ جای‌ داده‌ شده‌ بودند. اکثر کودکان‌ بخاطر شدت‌ گرما لباس‌های‌ خود را درآورده‌ بودند، برخی‌ از شدت‌ تشنگی‌ از هوش‌ رفته‌ بودند، در حالی‌ که‌ تعدادی‌ از کودکان‌ از فرط‌ تشنگی‌ ادرار خود را می‌نوشیدند. تمامی‌ سالن‌ بمب‌گذاری‌ شده‌ بود،مواد منفجره‌ از ستون‌ها و حتی‌ از میله‌ بسکتبال‌ آویخته‌ شده‌ بودند. تعدادی‌ از این‌ تله‌های‌ انفجاری‌ آنقدر پایین‌ نصب‌ شده‌ بودند که‌ وقتی‌ گروگان‌های‌ بلندقدتر پس‌ از کسب‌ اجازه‌ به‌ سوی‌ دستشویی‌ می‌رفتند سرشان‌ با این‌ بسته‌های‌ حاوی‌ مواد منفجره‌ برخورد می‌کرد. این‌ وضعیت‌ گروگانگیرها را عصبانی‌ کرده‌ بود. سیم‌هایی‌ که‌ به‌ بسته‌های‌ انفجاری‌ متصل‌ شده‌ بود در جایی‌ بالای‌ سر ردیف‌های‌ به‌ هم‌ چسبیده‌ بچه‌ها به‌ فعال‌کننده‌های‌ انفجاری‌ متصل‌ شده‌ بودند. فعال‌کننده‌ها به‌ شکل‌ دو پدال‌ بزرگ‌ طراحی‌ شده‌ بودند که‌ دوتن‌ از گروگانگیرها با پاهای‌ خود این‌ پدال‌ها را پایین‌ نگاه‌داشته‌ بودند. به‌ گروگانها گفته‌ شده‌ بود چنانچه‌ هر یک‌ از این‌ دو نفر پاهای‌ خود را از روی‌ پدال‌ بردارد کل‌ ساختمان‌ منفجر می‌شود. یکی‌ از گروگانگیرها با اشاره‌ به‌ کماندوهای‌ ارتش‌ روسیه‌ که‌ ساختمان‌ مدرسه‌ را محاصره‌ کرده‌ بودند، می‌گوید: به‌ خاطر داشته‌ باشید آنها قصد دارند به‌ ما حمله‌ کنند. او می‌افزاید: تا آخرین‌ گلوله‌ از شما دفاع‌ خواهیم‌ کرد و سپس‌ خودمان‌ و این‌ ساختمان‌ را منفجر می‌کنیم‌. ما چیزی‌ برای‌ از دست‌ دادن‌ نداریم‌. آمده‌ایم‌ تا بمیریم‌. کاساموا می‌توانست‌ بخوبی‌ ببیند که‌ گروگانگیرها خسته‌ و نگران‌ هستند. از زمانی‌ که‌ گروگانگیری‌ آغاز شده‌ بود توانسته‌ بود شانزده‌ تن‌ از آنان‌ که‌ اکثرشان‌ چچنی‌های‌ جوان‌ و در اوایل‌ راه‌ دومین‌ دهه‌ زندگی‌ خود بودند و تعداد معدودتری‌ از اهالی‌ اینگوش‌ و اوستیا را بشمارد. همه‌ آنها محاسنی‌ بلند داشتند. گمان‌ می‌کرد باقیمانده‌ گروگانگیرها در سایر نقاط‌ ساختمان‌ پناه‌ گرفته‌اند. ترحمی‌ که‌ در مراحل‌ ابتدایی‌ گروگانگیری‌ به‌ نمایش‌ گذاشته‌ شده‌ بود با گذشت‌ سه‌ روز کمرنگ‌ شده‌ بود. آنان‌ گاه‌ و بیگاه‌ و اغلب‌ بی‌هدف‌ به‌ سوی‌ نیروهای‌ روسی‌ شلیک‌ می‌کردند تامانع‌ از یورش‌ آنها به‌ سوی‌ ساختمان‌ شوند. دستورات‌شان‌ را با فریاد به‌ گروگان‌ها می‌گفتند، به‌ درخواست‌ کودکان‌ تشنه‌ که‌ آب‌ می‌خواستند توجهی‌ نمی‌کردند و دایما تهدید می‌کردند چنانچه‌ گروگان‌ها سکوت‌ را رعایت‌ نکنند کشته‌ خواهند شد. اوایل‌ صبح‌ سومین‌ روز حادثه‌ گروگانگیری‌ بود که‌ کاساموا ناگهان‌ چشم‌اش‌ به‌ چند تکه‌ کاغذ افتاد که‌ با گذشت‌ ساعتها محکم‌ در دست‌ نگاه‌ داشته‌ بود. او هنوز برنامه‌ کاری‌ جشن‌ اولین‌ روز تحصیل‌ را در دست‌ داشت‌. درست‌ زمانی‌ که‌ او احساس‌ کرد آخرین‌ باقیمانده‌های‌ امیدش‌ در حال‌ تحلیل‌ رفتن‌ است‌ پسرش‌ به‌ یاری‌اش‌ آمد. تیمور در حالی‌ که‌ دست‌ مادر را نوازش‌ داده‌ و او را می‌بوسید با اشتیاق‌ از نوشیدن‌ آب‌ میوه‌های‌ خوشمزه‌ پس‌ از رهایی‌ از اسارت‌ می‌گفت‌. کاساموا می‌گوید تیمور آنچنان‌ با او خوب‌ بود که‌ جایی‌ برای‌ ناامیدی‌ نمانده‌ بود. تیمور آن‌ روز سربازی‌ بود که‌ صیانت‌ از مادرش‌ را برعهده‌ گرفته‌ بود. انفجار اندکی‌ پس‌ از ساعت‌ یک‌ بعدازظهر به‌ وقوع‌ پیوست‌. ظاهرا یکی‌ از بمب‌های‌ نصب‌ شده‌ به‌ روی‌ در و دیوار از کنترل‌ خارج‌ شده‌ و منفجر شده‌ بود. کاساموا می‌گوید: موجی‌ از هوای‌ گرم‌ و سوزان‌ مرا از حال‌ تعادل‌ خارج‌ کرد و باعث‌ شد به‌ روی‌ زمین‌ بیافتم‌. دوپای‌ مجروح‌ را دیدم‌ که‌ بی‌حرکت‌ در کنارم‌ افتاده‌ بودند. فضای‌ سالن‌ ورزشی‌ مدرسه‌ با دود و فریادهای‌ کودکان‌ وحشتزده‌ پر شده‌ بود. کودکانی‌ را می‌دید که‌ از پنجره‌های‌ فرورفته‌ سالن‌ خود را بالا می‌کشند. او و تیمور هم‌ خود را به‌ یکی‌ از منفذها رساندند و شروع‌ به‌ دویدن‌ کردند. می‌افزاید: گروگانگیرها به‌ روی‌ ما آتش‌ گشودند. کودکی‌ را دیدم‌ که‌ با شلیک‌ آنان‌ از پای‌ درآمد و پس‌ از او یکی‌ دیگر. نیروهای‌ ویژه‌ روسی‌ به‌ آتش‌ گروگانگیرها پاسخ‌ گفتند. افراد مسلح‌ محلی‌ هم‌ به‌ آنها پیوستند و جهنمی‌ از گلوله‌ و خون‌ برپا شد. هنوز در حال‌ دویدن‌ بودند که‌ سربازان‌ نیروی‌ ویژه‌ آنها را به‌ گوشه‌یی‌ امن‌ بردند. پشت‌ سر آنان‌ صدای‌ انفجارهای‌ بیشتری‌ به‌ گوش‌ می‌رسید. سقف‌ سالن‌ ورزشی‌ فروریخت‌ و هلهله‌یی‌ در داخل‌ مدرسه‌ به‌ پا شد. کودکان‌ نیمه‌ برهنه‌ که‌ برخی‌ از آنها دچار جراحت‌ شده‌ یا سوخته‌ بودند از داخل‌ مدرسه‌ پا به‌ فرار گذاشتند و صدای‌ گلوله‌ و فریاد فضا را پر کرده‌ بود. هلیکوپترها بالای‌ محوطه‌ مدرسه‌ در پرواز بودند و گلوله‌ها با سرعت‌ به‌ این‌ سو و آن‌سوی‌ کودکانی‌ که‌ داخل‌ صحن‌ حیاط‌ پراکنده‌ شده‌ بودند، اصابت‌ می‌کردند. حلقه‌ امنیتی‌ دور مدرسه‌ با مداخله‌ مردم‌ محلی‌ برای‌ نجات‌ مجروحان‌ شکسته‌ شد. هنوز آمبولانس‌ها از راه‌ نرسیده‌ بودند. مردم‌ و نیروهای‌ امنیتی‌ محلی‌ سعی‌ داشتند مجروحان‌ را با خودروهای‌ قدیمی‌ دوران‌ حاکمیت‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ از صحنه‌ دور کرده‌ و به‌ بیمارستان‌ برسانند. پلیس‌ می‌گوید با به‌ هم‌ ریختن‌ شرایط‌ گروگانگیرها پس‌ از تراشیدن‌ ریش‌هایشان‌ و پوشیدن‌ لباس‌های‌ گرمکن‌ به‌ میان‌ مردم‌ نگرانی‌ که‌ اطراف‌ مدرسه‌ حلقه‌ زده‌ بودند، رسوخ‌ کرده‌اند. هنوز عصر نشده‌ بود که‌ صدای‌ شلیک‌ پراکنده‌ گلوله‌ در نقاط‌ مختلف‌ شهر به‌ گوش‌ می‌رسید. زن‌ جوانی‌ که‌ با مشقت‌ زیاد خود را به‌ گوشه‌ امنی‌ رسانده‌ بود ناله‌ کنان‌ می‌گوید: آنها می‌خواهند همه‌ ما را بکشند. زمانی‌ که‌ اوضاع‌ آرام‌ شد 330 جسد بر روی‌ زمین‌ مانده‌ بود که‌ 156 کودک‌ و 26 تن‌ از گروگانگیرها در بین‌ آنان‌ بودند. بیش‌ از هفتصد نفر زخمی‌ شده‌ بودند. این‌ عملیات‌ آخرین‌ و خونبارترین‌ بخش‌ از سلسله‌ اقدامات‌ تروریستی‌یی‌ است‌ که‌ از ماه‌ ژوییه‌ و در آستانه‌ برگزاری‌ انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ در چچن‌ آغاز شده‌ است‌. این‌ انتخابات‌ که‌ پس‌ از ترور احمد قدیرف‌، رییس‌ جمهور دست‌ نشانده‌ مسکو در چچن‌ برگزار شد برای‌ مقامات‌ کرملین‌ اهمیت‌ ویژه‌یی‌ داشت‌. تنها طی‌ یک‌ هفته‌ در ماه‌ ژوییه‌ دو ایستگاه‌ اتوبوس‌ شهر ورونژه‌ واقع‌ در ششصدکیلومتری‌ جنوب‌ مسکو بمب‌گذاری‌ شد که‌ سه‌ کشته‌ بر جای‌ گذاشت‌. روز 24 اوت‌ انفجار مهیبی‌ ایستگاه‌ اتوبوس‌ را در مسکو در نوردید. نتیجه‌ این‌ انفجار چهار مجروح‌ بود. سه‌ ساعت‌ بعد دو بمب‌گذار انتحاری‌ زن‌، مواد منفجره‌ حمل‌ شده‌ به‌ داخل‌ دو هواپیمای‌ مسافربری‌ را منفجر کردند که‌ سقوط‌ این‌ دو هواپیما و مرگ‌ 90 مسافر و خدمه‌ را در پی‌ داشت‌. یک‌ هفته‌ بعد یعنی‌ در 31 اوت‌ یک‌ بمب‌گذار انتحاری‌ زن‌ ، خود را در خارج‌ شلوغ‌ترین‌ ایستگاه‌ مترو مسکو منفجر کرد که‌ این‌ عملیات‌ به‌ مرگ‌ خود او و هشت‌ تن‌ دیگر انجامید. اینها همه‌ در قیاس‌ با گروگانگیری‌ اخیر فقط‌ اقداماتی‌ هشدارآمیز بودند. حمله‌ اخیر در بین‌ روسها به‌ یازدهم‌ سپتامبر روسیه‌ شهرت‌ یافته‌ است‌. ولادیمیر پوتین‌، رییس‌ جمهور روسیه‌ روز شنبه‌ روی‌ صفحه‌ تلویزیون‌ روسها ظاهر شد و خواستار تقویت‌ نهادهای‌ امنیتی‌ روسیه‌ و بسیج‌ ملت‌ برای‌ رویارویی‌ با «تروریست‌های‌ بین‌المللی‌» شد که‌ جنگی‌ همه‌جانبه‌ را علیه‌ مسکو و مردم‌ روسیه‌ آغاز کرده‌اند. حمله‌ اخیر در اولین‌ روز سال‌ تحصیلی‌ جدید در روسیه‌ شکل‌ گرفت‌. روزی‌ که‌ برای‌ روسها نوعی‌ جشن‌ ملی‌ تلقی‌ می‌شود. والدین‌ کودکانی‌ را که‌ با خود بادکنک‌ و گل‌ به‌ همراه‌ دارند تا مدرسه‌ همراهی‌ می‌کنند. روز اول‌ سپتامبر معلمان‌، والدین‌ و کودکان‌ در صحن‌ حیاط‌ مدرسه‌ شماره‌ یک‌، مدرسه‌یی‌ قدیمی‌ با کف‌ سنگفرش‌ شده‌ و دیوارهایی‌ آجری‌ جمع‌ شده‌ بودند تا مراسم‌ رسمی‌ آغاز سال‌ تحصیلی‌ جدید را اجرا کنند. کاساموا به‌ عنوان‌ رییس‌ بخش‌ آموزش‌ اخلاقی‌ به‌ سال‌ جدیدی‌ فکر می‌کرد که‌ پیش‌ رو داشت‌. بچه‌ها تازه‌ در وسط‌ حیاط‌ به‌ صف‌ شده‌ بودند که‌ تروریست‌های‌ مسلح‌ به‌ سلاح‌ سبک‌ و ملبس‌ به‌ لباس‌ نظامی‌ پلنگی‌ در حالی‌ که‌ ماسک‌های‌ مخصوص‌ اسکی‌ به‌ صورت‌ زده‌ بودند وارد حیاط‌ مدرسه‌ شدند. یکی‌ از آنان‌ با صدای‌ بلند که‌ در تمام‌ صحن‌ حیاط‌ طنین‌انداز شد،فریاد زد: این‌ یک‌ گروگانگیری‌ است‌. بچه‌ها که‌ در ابتدا واکنشی‌ به‌ حضور غریبه‌های‌ تازه‌ وارد نشان‌ نداده‌ بودند با فریادهای‌ آنان‌ دچار وحشت‌ شده‌ و سعی‌ داشتند فرار کنند. تعدادی‌ اندک‌ از کودکان‌ خوش‌شانس‌تر پشت‌ مخازن‌ شوفاژ نصب‌ شده‌ در داخل‌ حیاط‌ پنهان‌ شده‌ و جان‌ سالم‌ به‌ در بردند. بقیه‌ توسط‌ گروگانگیرها به‌ داخل‌ سالن‌ ورزش‌ مدرسه‌ هدایت‌ شدند. مهاجمان‌ اتاق‌ به‌ اتاق‌ مدرسه‌ را گشتند و کسانی‌ که‌ در گوشه‌ و کنار مخفی‌ شده‌ بودند را به‌ داخل‌ سالن‌ ورزش‌ هدایت‌ کردند. وحشت‌ سالن‌ را در بر گرفته‌ بود. یکی‌ از والدین‌ سعی‌ کرد حاضران‌ را آرام‌ کند که‌ یکی‌ از مهاجمان‌ تپانچه‌ خود را روی‌ شقیقه‌ او که‌ مردی‌ میانسال‌ بود قرار داد و با شلیک‌ یک‌ گلوله‌ به‌ حیاتش‌ خاتمه‌ داد. کاساموا می‌گوید آنان‌ برای‌ ساعاتی‌ جسد او را همانجا رها کردند سپس‌ به‌ تعدادی‌ از مردان‌ دستور دادند جسد را به‌ خارج‌ از سالن‌ ورزشی‌ منتقل‌ کنند و چند دخترجوان‌ مامور تمیز کردن‌ خون‌ به‌ جای‌ مانده‌ شدند. دو تن‌ از گروگانگیرها زن‌ بودند که‌ کمربندهای‌ انفجاری‌ به‌ خود آویخته‌ بودند. گروگانگیرها سعی‌ داشتند به‌ گروگان‌های‌ وحشتزده‌ بقبولانند قصد ندارند به‌ آنها صدمه‌ بزنند. می‌گفتند خواستار استقلال‌ چچن‌ از روسیه‌ و پایان‌ جنگ‌ در این‌ جمهوری‌ هستند. مقامات‌ روسیه‌ بعدا ادعا کردند تعدادی‌ از گروگانگیرها عرب‌ بوده‌اند و به‌ مشارکت‌ احتمالی‌ القاعده‌ در این‌ حمله‌ اشاره‌ کرده‌اند اما کاساموا می‌گوید هیچ‌ مشخصه‌یی‌ که‌ گواه‌ صحت‌ این‌ ادعا باشد بین‌ گروگانگیرها ندیده‌ است‌. برای‌ جلوگیری‌ از استفاده‌ نیروهای‌ روسی‌ از گازهای‌ خواب‌آور سمی‌ بسان‌ آنچه‌ در ماجرای‌ گروگانگیری‌ تئاتر مسکو در اکتبر سال‌ 2002 به‌ وقوع‌ پیوست‌ و به‌ مرگ‌ 41 تروریست‌ چچنی‌ و 129 گروگان‌ ختم‌ شد گروگانگیرها بلافاصله‌ پس‌ از ورود به‌ فضای‌ داخلی‌ مدرسه‌ شیشه‌ها را شکستند. پوتین‌ که‌ به‌ ظاهر سعی‌ داشت‌ مانع‌ از تکرار ماجرای‌ تئاتر مسکو شود اعلام‌ کرده‌ بود حفاظت‌ از جان‌ گروگان‌ها اولین‌ اولویت‌ دولت‌ است‌. به‌ رغم‌ این‌ تاکید نیروهای‌ ویژه‌یی‌ که‌ پس‌ از گروگانگیری‌ از زمین‌ و هوا وارد شهر 30 هزار نفری‌ بسلان‌ شده‌ بودند از گرد راه‌ نرسیده‌ طراحی‌ عملیات‌ بازپس‌گیری‌ مدرسه‌ را آغاز کرده‌ بودند. پس‌ از بررسی‌ اولین‌ شرایط‌ از جمله‌ نقشه‌ مدرسه‌، تعداد تروریست‌ها و اطلاعاتی‌ که‌ در مورد سلاح‌های‌ آنان‌ و مواد منفجره‌یی‌ که‌ در اختیار داشتند به‌ دست‌ آمده‌ بود یکی‌ از افسران‌ نیروی‌ امنیتی‌ ویژه‌ روسیه‌ موسوم‌ به‌ گروه‌ ضدترور آلفا به‌ یکی‌ از مقامات‌ ارشد بسلان‌ گفته‌ بود ماجرای‌ گروگانگیری‌ تئاتر مسکو در قیاس‌ با شرایط‌ بسلان‌ به‌ بازی‌یی‌ کودکانه‌ شباهت‌ داشته‌ است‌. در غروب‌ اولین‌ روز گروگانگیری‌ شهر بطور عجیبی‌ در سکوت‌ فرو رفته‌ بود. تقریبا تمامی‌ مردم‌ شهر خارج‌ از خانه‌ها و روی‌ پله‌های‌ منازل‌، جایی‌ که‌ معمولا برای‌ آفتاب‌ گرفتن‌ انتخاب‌ می‌کنند نشسته‌ بودند اما این‌ حضور جمعی‌ در سکوت‌ برگزار شد. گاه‌ و بیگاه‌ صدای‌ هق‌هق‌ گریه‌ بلند شده‌ و دقایقی‌ بعد خاموش‌ می‌شد. حدود هزار تن‌ از بستگان‌ گروگان‌ها در داخل‌ مرکز فرهنگی‌ شهر گرد آمده‌ بودند. خبرنگاری‌ از یک‌ مرد پرسید آیا کسی‌ را در بین‌ گروگان‌ها دارد؟ مرد بی‌آنکه‌ حرفی‌ بزند تلفن‌ همراه‌ دوربین‌دارش‌ را از جیب‌ درآورد و عکس‌هایی‌ از پسربچه‌یی‌ هشت‌، نه‌ ساله‌ را نشان‌ داد که‌ ظاهرا همان‌ روز صبح‌ گرفته‌ شده‌ بودند. بی‌آنکه‌ حرفی‌ بزند راه‌ خود را گرفت‌ و به‌ جایی‌ دیگر رفت‌. نیروهای‌ روسی‌ در ابتدا مماشات‌ به‌ خرج‌ دادند تا مانع‌ از وقوع‌ درگیری‌ شوند. گروگان‌ها بطور نامنظم‌ به‌ طرف‌ مواضع‌ پلیس‌ و نیروهای‌ ویژه‌ آتش‌ می‌گشودند و گاه‌ و بیگاه‌ نارنجکی‌ به‌ وسط‌ صحن‌ حیاط‌ پرت‌ می‌کردند تا مانع‌ از جلو آمدن‌ نیروهای‌ روسی‌ و مردم‌ خشمگین‌ بسلان‌ شوند اما روسها به‌ آتش‌ آنان‌ پاسخ‌ نمی‌گفتند. در داخل‌ محوطه‌ شلوغ‌ و در هم‌ تنیده‌ سالن‌ ورزشی‌ وضعیت‌ بدتر از آن‌ بود که‌ در سخن‌ بگنجد. کودکان‌ به‌ دلیل‌ کمبود مواد غذایی‌ و آب‌ تقریبا نیمه‌جان‌ بودند و گرمای‌ شدید همه‌ را به‌ تنگ‌ آورده‌ بود. گروگانگیرها خشمگین‌ بودند و الکساندر زاموخف‌، رییس‌ جمهور اوستیای‌ شمالی‌ اعلام‌ کرده‌ بود حاضر به‌ مذاکره‌ با آنها نیست‌. یکی‌ از گروگانگیرها خطاب‌ به‌ گروگان‌ها و کسانی‌ که‌ در خارج‌ از مدرسه‌ بودند اعلام‌ کرده‌ بود تا زمانی‌ که‌ با درخواست‌ مذاکره‌ آنان‌ موافقت‌ نشود به‌ هیچ‌ یک‌ از گروگان‌ها آب‌ نخواهند داد. عاقبت‌ تسلیم‌ شدند و اجازه‌ دادند سطل‌ آبی‌ به‌ داخل‌ سالن‌ ورزشی‌ آورده‌ شود. مردم‌ خسته‌ پیش‌بندهای‌ سفید دختران‌ کم‌ سن‌ و سال‌ و زیرپوش‌های‌ پسربچه‌ها را دست‌ به‌ دست‌ می‌چرخاندند تا پس‌ از غوطه‌ور شدن‌ در آب‌ بتوانند چند قطره‌ آب‌ به‌ دهان‌ کودکان‌شان‌ و در نهایت‌ خودشان‌ بچکانند. گروگانگیرها به‌ بزرگترها و حتی‌ کودکان‌ اجازه‌ نمی‌دادند از جایشان‌ بلند شوند. آنان‌ برای‌ تحت‌ فشار گذاشتن‌ گروگان‌ها می‌گفتند تلویزیون‌ روسیه‌ اعلام‌ کرده‌ تنها 350 نفر به‌ گروگان‌ گرفته‌ شده‌اند. استنتاج‌ آنها این‌ بود که‌ مسکو فرمان‌ حمله‌ به‌ مدرسه‌ را صادر کرده‌ است‌. این‌ اخبار گروگان‌ها را در وضعیت‌ روحی‌ بسیار بدی‌ قرار داده‌ بود.گروگانگیرها مصمم‌ بودند کودکان‌ را ساکت‌ نگاه‌ دارند. کاساموا چون‌ هر معلم‌ دیگری‌ می‌دانست‌ چنین‌ چیزی‌ محال‌ است‌. یکی‌ از آنان‌ دایما فریاد می‌زد و با کلمات‌ اهانت‌ آمیز از بزرگترها می‌ خواست‌ بچه‌ها را ساکت‌ کنند. عاقبت‌ یکی‌ از گروگانگیرها که‌ ظاهرا بر بقیه‌ ارشدیت‌ داشت‌ پس‌ از بلند کردن‌ یک‌ مرد و بردن‌ او به‌ جایی‌ که‌ همه‌ می‌توانستند براحتی‌ وی‌ را ببینند، گفت‌: اگر ساکت‌ نشوید او را می‌کشم‌ و باز هم‌ اگر سکوت‌ برقرار نشود یک‌ زن‌ را می‌کشم‌ و در صورت‌ ادامه‌ سر و صداها یک‌ کودک‌ کشته‌ می‌شود. مقامات‌ محلی‌ مذاکره‌ با شورشیان‌ را آغاز کردند. دیپلمات‌های‌ روسی‌ جلسه‌ اضطراری‌ شورای‌ امنیت‌ ملی‌ را همان‌ شب‌ برگزار کردند اما تنها نتیجه‌یی‌ که‌ به‌ دست‌ آمد فراخواندن‌ گروگانگیرها به‌ آزاد کردن‌ گروگان‌ها بود. در درون‌ مدرسه‌ شماره‌ یک‌ بسلان‌، تروریست‌ها هم‌ درخواست‌های‌ خود را داشتند. اولین‌ شرط‌ آنها عقب‌نشینی‌ نیروهای‌ روسی‌ از چچن‌ و سپس‌ آزادی‌ همرزمانشان‌ از زندانهای‌ اینگوش‌ بود. مقامات‌ روسیه‌ از مجاری‌ رسانه‌یی‌ خواسته‌ بودند از انتشار درخواست‌های‌ گروگانگیرها خودداری‌ کنند. آنها حتی‌ به‌ رسانه‌ها دستور دادند از انتشار خبر اعلام‌ آمادگی‌ اصلان‌ مسخدوف‌، رییس‌ جمهور سابق‌ چچن‌ و رهبر کنونی‌ شورشیان‌ برای‌ حضور در محل‌ گروگانگیری‌ و مذاکره‌ با گروگانگیرها جلوگیری‌ کنند. تنها شرط‌ او تضمین‌ سلامت‌ و آزادی‌اش‌ پس‌ از پایان‌ بحران‌ از سوی‌ مقامات‌ مسکو بود. تروریست‌ها با پیشنهاد تضمین‌ خروج‌ بدون‌ درگیری‌شان‌ از مدرسه‌ شماره‌ یک‌ و معاوضه‌ کودکان‌ با افراد بزرگسال‌ خودداری‌ کردند و حتی‌ پیشنهاد مقامات‌ محلی‌ برای‌ تامین‌ آب‌ و غذای‌ موردنیاز گروگان‌ها را نیز رد کردند. آنها می‌ترسیدند که‌ غذاها به‌ مواد بیهوش‌ کننده‌ آغشته‌ شده‌ باشد یا روند تحویل‌ محموله‌ها به‌ پوششی‌ برای‌ انجام‌ حملات‌ نیروهای‌ ویژه‌ تبدیل‌ شود. بستگان‌ گروگان‌ها که‌ در مرکز فرهنگی‌ شهر گرد آمده‌ بودند کم‌کم‌ صبر و طاقت‌ خود را از دست‌ می‌ دادند و روز دوم‌ بود که‌ مقامات‌ ارشد وزارت‌ کشور و سخنگوی‌ زاسوخف‌ در محل‌ حاضر شدند تا آنان‌ را در جریان‌ آخرین‌ تحولات‌ قرار دهند. یکی‌ از آنان‌ ادعاهای‌ رسانه‌ها که‌ تعداد گروگان‌ها را 354 نفر اعلام‌ می‌کردند را تکرار کرد. ادعایی‌ که‌ حاضران‌ می‌دانستند دروغی‌ بیش‌ نیست‌. یک‌ زن‌ از بین‌ جمعیت‌ فریاد زد شماها شرم‌ نمی‌کنید؟ پس‌ از او هر کس‌ چیزی‌ می‌گفت‌. همه‌ تاکید داشتند چطور می‌توانند وقتی‌ مسکو حتی‌ حاضر به‌ اعلام‌ تعداد گروگان‌ها نیست‌ به‌ مقامات‌ رسمی‌ باور داشته‌ باشند. آنان‌ خیلی‌ زود محل‌ را ترک‌ کردند. در داخل‌ سالن‌ ورزشی‌ مدرسه‌ نشانه‌یی‌ مثبت‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. روسلان‌ اوشف‌، از قهرمانان‌ جنگ‌ افغانستان‌ و رییس‌ جمهور سابق‌ اینگوش‌ به‌ داخل‌ مدرسه‌ رفت‌ تا با گروگانگیرها مذاکره‌ کند. او که‌ مورد غضب‌ کرملین‌ است‌ از احترام‌ خاص‌ اهالی‌ قفقاز برخوردار است‌ و اگر چه‌ با تروریسم‌ مخالفت‌ می‌ورزد اما معمولا با چچنی‌ها اعلام‌ همدردی‌ می‌کند. پیش‌ از آنکه‌ او وارد سالن‌ ورزشی‌ مدرسه‌ شود گروگانگیرها بار دیگر نقاب‌هایشان‌ را به‌ صورت‌ زدند و به‌ گروگان‌ها گفتند ساکت‌ بمانند. اوشف‌ وارد سالن‌ شد و وضعیت‌ فاجعه‌آمیز آنجا را از نظر گذراند. گروگانگیرها با آزادی‌ مادرانی‌ که‌ نوزاد به‌ همراه‌ داشتند موافقت‌ کردند. 26 تن‌ در سلامت‌ کامل‌ سالن‌ را ترک‌ کردند. به‌ رغم‌ این‌ پیشرفت‌ بستگان‌ افراد به‌ دام‌ افتاده‌ که‌ در حواشی‌ محل‌ گروگانگیری‌ تجمع‌ کرده‌ بودند هنوز صدای‌ تیراندازی‌ پراکنده‌ را می‌شنیدند. مذاکرات‌ از این‌ فراتر نرفت‌. صبح‌ روز جمعه‌ در داخل‌ سالن‌ ورزشی‌ شایعه‌یی‌ دهان‌ به‌ دهان‌ بین‌ گروگان‌ها گشت‌. همه‌ می‌گفتند خیلی‌ زود آزاد می‌شوند. هیچکس‌ به‌ درستی‌ نمی‌ دانست‌ این‌ شایعه‌ از کجا نشات‌ گرفته‌ یا اینکه‌ باید آن‌ را باور کنند یا نه‌ اما به‌ نظر می‌رسید گروگانگیرها در انتظار وقوع‌ حادثه‌یی‌ هستند. توافقی‌ با گروه‌ امداد و نجات‌ مستقر در خارج‌ محوطه‌ مدرسه‌ برای‌ انتقال‌ اجساد بدست‌ آمده‌ بود. آنان‌ که‌ بالاتنه‌های‌ آبی‌ با شلوارهای‌ قرمز رنگ‌ پوشیده‌ بودند در حدود ساعت‌ ده‌ صبح‌ به‌ در ورودی‌ سالن‌ ورزشی‌ مدرسه‌ نزدیک‌ شدند. شش‌ مرد که‌ اسلحه‌ به‌ همراه‌ نداشتند و حتی‌ جلیقه‌ ضدگلوله‌ به‌ تن‌ نداشتند وارد سالن‌ شدند. به‌ ناگاه‌ صدای‌ مهیبی‌ داخل‌ سالن‌ را پر کرد و جنگ‌نهایی‌ آغاز شد. دو تن‌ از شش‌ نفری‌ که‌ وارد سالن‌ شده‌ بودند توسط‌ شورشیان‌ به‌ گلوله‌ بسته‌ شدند. هنوز هم‌ مشخص‌ نشده‌ عامل‌ انفجار چه‌ بود. اینکه‌ این‌ حادثه‌ اتفاقی‌ بود یا تعمدی‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌. روسها می‌گویند انفجار حاصل‌ فعالیت‌ تله‌های‌ انفجاری‌ کار گذاشته‌ شده‌ توسط‌ گروگانگیرها بوده‌ است‌. به‌ ظاهر نیروهای‌ امنیتی‌ خود را برای‌ آنچه‌ در حال‌ وقوع‌ بود آماده‌ نکرده‌ بودند و این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ دولت‌ از تعهد خود مبنی‌ بر خودداری‌ از حمله‌ به‌ مدرسه‌ عدول‌ نکرده‌ بود اما یک‌ جای‌ کار اشتباه‌ شده‌ بود. به‌ رغم‌ این‌ وضعیت‌ به‌ اعتقاد برخی‌ روزنامه‌نگاران‌ عدم‌ آمادگی‌ و اغتشاش‌ در صفوف‌ نیروهای‌ ویژه‌ تعمدی‌ بوده‌ و آنان‌ از این‌ وضعیت‌ به‌ عنوان‌ پوششی‌ برای‌ غافلگیر کردن‌ گروگانگیرها استفاده‌ کرده‌ بودند. آنان‌ در اثبات‌ ادعای‌ خود به‌ استقرار تانک‌ها، نفربرها و نیروهای‌ ضربت‌ در اطراف‌ مدرسه‌ طی‌ شب‌ قبل‌ از درگیری‌ نهایی‌ اشاره‌ می‌کنند. فرقی‌ نمی‌کند چه‌ عاملی‌ موجب‌ درگرفتن‌ مخاصمه‌ مسلحانه‌ شد اما نتیجه‌ ضربه‌یی‌ سخت‌ به‌ اعتبار دولت‌ پوتین‌ و نیروهای‌ امنیتی‌ روسیه‌ بود. حمام‌ خون‌ بسلان‌ با تصاویر رقت‌آور از کودکانی‌ نیمه‌ برهنه‌ و غرقه‌ در خون‌ که‌ از میان‌ صحنه‌های‌ آتش‌ و دود خارج‌ می‌شدند ضربه‌یی‌ سخت‌ به‌ پوتین‌ بود که‌ رسانه‌های‌ وابسته‌ به‌ دولت‌ او را مردی‌ آهنین‌ توصیف‌ می‌کنند که‌ سرسختی‌ و مقاومت‌اش‌ تنها گزینه‌ برای‌ پایان‌ دادن‌ به‌ خشونت‌های‌ یک‌ دهه‌ اخیر در قفقاز است‌.


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: ‏"‏جنایت‏"‏ ,
:: بازدید از این مطلب : 2794
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: